دیشب پریشب اشکنه داشتیم قاشق نداشتیم رفتم به بازار قاشق خریدم یه مرد بی عقل از تو جیب من یه هزاری برداشت هیچی نگفتم دو هزاری برداشت هیچی نگفتم سه هزاری برداشت زدم تو گوشش ,گوشش خون اومد بردمش دکتر دکتر دوا داد اب انار داد دوا هاش رو خورد فردا صبحش مرد اشغالی اومد جنازش رو برد!!!
خوش حال بودم ک یه شعر متفاوت بلد بودم!!!
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط
:negar | لينک ثابت
|دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
خنده بازار و آدرس
absali.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.